طنز | پوشک داخلی، پاراشمیدُس را اذیت میکند
باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا | علی بهاری
سلبریتی روی آنتن!
خانم سلبریتی بههمراه شوهر تاجرش با تاخیر وارد استودیو میشود. تهیه کننده اعتراض میکند: «ببخشید، ولی شما بنا بود نیم ساعت پیش اینجا باشید. مگه ما مسخرهی شماییم؟» خانم سلبریتی ابروهایش را در هم میکشد و میگوید: «همینه که هست. اگه خیلی شاکی هستید بریم.» تهیه کننده بلافاصله عقبنشینی میکند: «نه خواهش میکنم. من کلا گفتم و الا اصلا من کی باشم بخوام به شما انتقاد کنم خدای نکرده!» خانوادهی سلبریتی وارد استودیو میشود.
مجری برنامه تا کمر خم میشود. روی صندلیها مینشینند. مجری بعد از تعارفات اولیه، سوال نخست را مطرح میکند: «خیلی از بینندهها سوال کردند که شما چند ساله ازدواج کردید؟»
شوهر میآید جواب دهد، اما خانم بازیگر اخم میکند و میگوید: «بله من و همایون جان ۷ سال پیش عروسی کردیم.»
مجری: «پس دیر بچه دار شدید. درسته؟»
همایون: «بله. پریسا جان گفتند من الان نمیخوام مادر بشم. من اولش مخالف بودم، ولی بعد قانعم کرد. (با دستش پای چشمش را میخاراند)
مجری: «خیلی هم جالب. ببخشید من یادم رفت بگم سوالات برنامهی ما رو بینندههامون میپرسند. یعنی از یه هفته پیش که اعلام کردیم همین طور بمب پیامکه که پدر صاحاب سیستم رو – توی گوشیاش چیزی میگویند – بله سیستم رو با اختلال فنی مواجه کرد. الان هم میخوام سوالهای مردم رو بپرسم اگه اجازه بدید. هر سوالی رو هم که شخصی به نظرتون رسید بگید بعدی. سوال کردند از چه پوشکی برای بچه تون استفاده میکنید؟ داخلی یا خارجی؟»
پریسا: «خب پوشک داخلی، پاهای پاراشمیدُس جون رو اذیت میکرد. مجبور شدم براش خارجی بگیرم.»
مجری: «چقدر هزینه میکنید برای پوشکش؟»
پریسا: «تقریبا ماهی دو میلیون و ششصد هزار تومن. همایون جون دو و پونصد میدن و من هم، چون کار میکنم و از روز اول بنا بود تو هزینهها کمکش کنم صد تومنش رو پرداخت میکنم.»
مجری: «راستی سوال کردند شما که بچه تون رو توی مونترال به دنیا آوردید. تو بیمارستان چه لباسی پوشیده بودید: صورتی، یا آبی آسمونی؟»
پریسا: «لباسهای اونجا گلبهیه. یعنی نه قرمزه و نه آبی»
مجری: «بله و چند تا پیامک داشتیم که تو خونه چه روغنی مصرف میکنید؟»
پریسا: «من، چون سلامتی پوست واسم خیلی مهمه و روغنهای داخلی همه شون آشغال محض اند هر ۶ ماه یه بار چند بسته روغن زیتون درجه یک از یونان سفارش میدم.»
مجری: «سوال بعدی که برای بینندهها مهم بوده اینه که شما معمولا چند بار در هفته فلفل قرمز مصرف میکنید؟»
همایون: «اجازه هست من این رو جواب بدم؟»
پریسا: «دارم صحبت میکنم عزیزم. من، چون فلفل به رشد ابروهام آسیب میزنه ترجیح میدم مصرف نکنم.»
مجری: مگه فلفل ربطی داره به رشد ابرو؟
پریسا: بله. من از یه متخصص شنیدم.
مجری: اون وقت تخصصشون چی بود؟
پریسا: هواشناسی.
مجری: خیلی ممنون. سوال کردند شما که تحصیلاتت اول راهنماییه چرا تو موضوعات مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، فلسفی، دینی، گردشگری، پزشکی، آشپزی، فناوری، بین الملل و ... نظر میدی؟
پریسا: سوال مسخره ایه. لطفا بعدی.
مجری: سوال کردند منزل شما از اینهاست که توالت و حموم تو یه جائه یا تو دو جائه؟
پریسا: خیلی سوال خوبی بود. ممنونم. واقعا این که مردم این قدر به من محبت دارند و زندگیم رو پیگیری میکنند یه دنیا ارزش داره.
مجری: خوب بالاخره جوابش چی شد؟
پریسا: این سوال رو همایون جان جواب بدن بهتره.
همایون: یه جائه. یعنی همون جایی که حموم میکنیم همون جا هم ...
مجری: خب اجازه بدید. سوال بعدی رو سریعتر مطرح کنم. یه دختر خانم دانشجو پرسیدند «تو سفر اخیرتون به شمال کشور، بیشتر غذاهای کبابی خوردید یا دریایی؟ چون میخوام رژیم غذایی ام رو بر اساس هیکل شما تنظیم کنم.»
پریسا: من، چون سلامت پوست برام خیلی مهمه بیشتر میگوی آبپز خوردم.
مجری: مگه میگو برای پوست خوبه؟
پریسا: بله بسیار مفیده. دکترها میگن مصرف زیاد میگو، اورانیوم پوست رو تا ۲۰ درصد غنی میکنه و به گردش بهتر سانتریفیوژهای خونی کمک میکنه.
مجری: (ابروهایش را بالا انداخته و محو صحبتهای خانم سلبریتی است) بسیار خب! خیلی ممنونم از این که به برنامه تشریف آوردید. نکتهی پایانی اگه دارید بفرمایید.
پریسا: من هم از شما ممنونم به خاطر دعوتتون. من میخوام در آخر برنامه همه بینندهها رو دعوت کنم به مطالعهی کتاب "لطفا گوسفند نباشید" نوشتهی مشترک کریستوفر نولان و برتراند راسل دو نویسندهی معاصر فرانسوی. این کتاب سراسر درس زندگی بود برای من. همسرم رو بر اساس ملاکهای این کتاب انتخاب کردم و تربیت بچهام رو هم دارم با همون جلو میبرم. تا برنامهی دیگه خدا یار و نگهدارتون.
(برنامه تموم شده، اما میکروفون را قطع نکردهاند. پریسا لنگه کفشش را به سمت تهیه کننده پرتاب میکند و میگوید: «مرد ناحسابی تو به من قول ۴۰ میلیون دادی. این که فقط ۱۰ میلیونه. آبروتو میبرم. دروغگوی بیوجدان. به جان پاراشمیدسم همه جا میگم چه آدم نامردی هستی؟» همایون رفته زیر صندلی و گریه میکند و مجری هم مثل باد از استودیو خارج میشود.)/918/ی702/س